موج فزاينده حضور بانوان در كسب و كار
در عرض 15 سال گذشته، تعداد زناني كه در كانادا كسب و كار مستقلي دارند، 50 درصد رشد داشته و پيشبيني شده است كه تا سال 2010 تعداد اين زنان كارآفرين به يك ميليون نفر در كانادا برسد. در حال حاضر 800 هزار زن در كشور كانادا صاحبان مشاغل مستقلي هستند و جالب اينجاست كه روند رشد تعداد اين كارآفرينان 60 درصد از سير رشد مردان صاحب شغل، سريعتر است. اين آمار توسط CIBC ارائه شده است كه در مقالهاي با عنوان «كارآفرينان زن : با قدرت مسئوليتها را تصدي مي كنند.» خواندن اين مقاله ما را به ديدگاههاي جالبي در مورد ويژگيهاي مرسوم يك زن كارآفرين كانادايي ميرساند و همچنين مسائل جالب و بحثبرانگيزي را در اين باره مطرح ميكند. مثلاً ما همه ميدانيم كه بين ميزان درآمدي كه زنان كسب ميكنند با عايدات مردان اختلاف و نابرابري وجود دارد. آمار منتشره در كشور كانادا نشان ميدهد كه از هر يك دلاري كه يك مرد به دست ميآورد، يك زن صاحب 8 سنت است. اما ميدانيد كه زنان كارآفرين براي رونق كارشان بسيار تلاش ميكنند؟ اين مقاله بيان مي كند كه 60 درصد از اين زنان، اين روش كار را انتخاب كردهاند تا بين شغل و زندگي خانوادگيشان تعادل برقرار كنند. نكته جالب توجه اين است كه 70 درصد از اين كارآفرينان ازدواج كردهاند و تقريباً يك سوم آنان كودكاني زير 12 سال دارند. اين آمار نشان ميدهد كه موفقترين گروه اين زنان بالاي 55 سال هستند كه نرخ رشد سالانه آنها بيش از 4 درصد است. اين درصد دو برابر ميزان رشد مردان در همين رده سني است. همانطور كه قبلاً گفتيم نابرابريهايي بين ميزان درآمد مردان و زنان وجود دارد. از اين رو خلق يك شغل مستقل خوب به نظر ميرسد اما اشكال اينجاست كه دراين حوزه هم درآمد زنان به اندازه مردان نيست. زنان مستقلي كه در خردهفروشي و خدمات خصوصي فعاليت ميكنند نه تنها از متوسط زنان كارآفرين درآمد كمتري دارند بلكه عايدات آنها از همتايان مرد خود نيز بسيار كمتر است. به گفته اين زنان، مردم آنها را به اندازه مردان جدي نميگيرند. در سال 2004 ، يك پنجم از زناني كه كارمند بودند، اظهار داشتند كه ميخواند شغلي مستقل را آغاز كنند چرا كه شرايط كاري مناسبي نداشتند. ولي يك سوم از مردان چنين خواستي داشتند. حال ببينيم به طور معمول يك زن كارآفرين در كشور كانادا چه ويژگيهايي دارد؟
- تحصيلكرده هستند. تقريباً يك چهارم زناني كه به يك شغل مستقل روي آوردهاند، تحصيلات دانشگاهي داشتهاند.
- متوسط سن آنان 41 سال است. البته اين رقم با بالا رفتن متوسط سن جمعيت بالا رفته است.
- اين دسته از كارآفرينان بيشتر تمايل دارند در حوزههاي زير فعاليت داشته باشند : علوم طبيعي و كاربردي، مشاغلي كه به امور تجاري و مالي مربوطند و اشتغال در حوزههاي فني و تخصصي بخش بهداشت
- اين عده بيشتر تمايل دارند عضو انجمنهاي بازرگاني و تجاري باشند. تقريباً 40 درصد از آنان عضو اين ارگانها هستند كه اين رقم، دو برابر آمار مردانست.
- زنان تمايل دارند كه به تنهايي كارشان را مديريت كنند. جالب اينجاست كه اين نوع از مشاغل كوچك ك يك زن به تنهايي مسئوليت آن را در دست دارد- بيشترين نرخ رشد را در اين نوع از شركتها دارا هستند.
- اگر زني در ابتداي كارش باشد، ترجيح ميدهد در استانهاي B.C ، آلبرتا يا انترايو مستقر شود. چرا كه نرخ رشد كسب و كارهاي زنان در اين سه استان از هر جاي ديگر بيشتر است.
مقايسه كسب و كارهاي زنانه و مردانه
در اين مقاله كه بر اساس پژوهشي انجام شده در فيليپين نوشته شده، كسب و كارهاي زنانه با كسب و كارهايي كه مديرشان يك مرد است، مقايسه شدهاند. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان ميدهند كه تفاوتهايي كه اين شغلها با هم دارند، ميتوانند از تفاوتهاي طبيعي زنان و مردان ناشي شوند. رشد تعداد شغلهاي مستقلي كه صاحبان آنها زنان هستند، در رشد مستمر و روز افزون يك كشور در طولاني مدت، نقشي كليدي دارد. پژوهشي كه توسط Global Entripren eurship Monitor در سال 2000 انجام شده اين نتايج را منتشر كرده است. اهداف اين مطالعه اين بوده كه با استفاده از يك چهارچوب چند بعدي درباره موفقيت، عملكرد كسب و كارهاي مردانه و زنانه را با يكديگر مقايسه كند قصد اين بوده كه با انجام يك تحليل مقايسه اي به اين هدف دست يابد. همچنين ميزان تاثير اين عوامل موثر بر موفقيت را با هم مقايسه كند. شاخصهاي موفق به اهداف مالي، غيرمالي و شخصي كه مدنظر كارآفرينان است، اشاره دارد. برجستهترين يافتههاي اين تحقيق در حوزه بخش خدماتدهنده چاپ و نشر نشان ميدهند كه :
1- هيچ تفاوت قابل توجهي بين خصوصيات شخصي و اهداف شركت بين زنان و مردان وجود ندارد
2- در بررسي متغيرهاي اوليه مربوط به عملكرد مالي و پولي يك شركت (ميزان فروش، درآمد ناخالص و تغييرات ميزان سرمايه) ديده شده در شرايطي كه در كوتاه مدت از كسب و كار جنسيت خاصي حمايت عملي نشود، نتيجه آنست كه در مدت زماني طولانيتر مانند سه سال، تبعيضات جنسيتي قوت ميگيرد و بسياري از اين تئوري كه زنان هميشه عملكرد ضعيفي دارند، حمايت خواهند كرد.
3- بررسي عوامل موفقيت يك كسب و كار از ديدگاه زنان و مردان مشخص ميكند كه هر دو جنس به موفقيت مالي و غير مالي اهميت ميدهند ولي موفقيتهاي شخصي براي زنان مهمترست.
4- دباره روشهاي مديريت معلوم شد كه زنان مدير بر اساس دستورالعملها و مردان روش اشتراكي را ميپسندند.
5- متغيرهايي كه به جنسيت ارتباط دارند و در اين پژوهش به آنها توجه شده عبارتند از : استراتژيهاي مورد استفاده در كارهاي روزانه شركت؛ به خصوص درباره آنهايي كه به سياستها و روندهاي كاري مربوطند، منافع كارمندان، روابط كاري، سياستهاي قيمتگذاري، مسائل مربوط به اعتبار كالا يا خدمات، كنترل جريان پولي و مالي و اهداف رشد و توسعه شركت.
6- تحليل دادهها نشان داد كه عملكرد مالي يك شركت به روشها و اشكال مديريتي انسانمحور زير بستگي ندارد : مديريت مشاركتي و مديريت در حال توسعه. در عوض عملكرد بالاتر با استفاده از شكل مديريت تعاملي حاصل ميشد و الگوي مديريت در حال توسعه بازدهي قابلتوجهي نداشت.
7- عواملي كه موثراً بر بازدهي مالي شكرتها اثر ميگذاشتند شامل موارد زير ميشدند : سن كارآفرين، تجربههاي قبلي كاري و تجاري، اندازه و سابقه شركت، پتانسيل ريسك كردن، الگوي مديريت، آموزش كارمندان، ارزيابي عملكرد مديران داخلي، وامهاي بانكي و برنامهريزي براي سرمايهگذاريهاي آينده.
8- تعامل بين عوامل گوناگون موثر در موفقيت يك شركت بررسي شد و نتايج حاصل از اين بررسي اين بود كه جنسيت ميتواند رابطه يك شركت را با عملكرد مالي و هر كدام از عوامل مديريتي، متعادل كند. اين عوامل موثر در مديريت عبارتند از : تمايل به ريسك كردن، آموزش كارمندان، ارزيابي عملكرد كارمندان، امور كالاها و خدمات، ابزارهاي توسعه اوليه، كنترل جريان مالي و عوامل موثر بر آن، و برنامهريزي براي سرمايهگذاريهاي آينده در جهت رشد و توسعه. از بررسي اين فاكتورها چنين برميآيد كه در حاليكه جنسيت در كوتاه مدت هيچ تاثير مستقيمي بر عملكرد مالي ندارد، در هر حال جنسيت بر فاكتورهاي موثر بر كيفيت مديريت به شكل غير مستقيم اثرگذارست. و تغييرات اين عوامل بر كيفيت عملكرد مالي، تاثيري قابل ملاحظهاي ميگذارد.
به طور كلي آنچه از اين پژوهش برميآيد اينست كه تفاوتهايي كه بين كارآفرينان زن و كارآفرينان مرد وجود دارد اساساً به طبيعت و ذات زنان و مردان برميگردد و اگر يك محقق بخواهد از ديدگاهي فمينيستي به حلاجي اين مسئله پرداخته، عملكرد زنان كارآفرين را با مرداني كه وارد اين حوزه شده است، مقايسه كند، مجاز است و ميتواند نتايج قابل اطميناني مطرح كند.
شركت مشاوره اي براي زنان كارآفرين
«دارسي هريس» يكي از موسسان شركت EWF International است . اين شركت در اوكلاهاما واقع شده و كارش اينست كه به زنان كارآفرين و مديراني از زنان كه اين كسب و كارهاي مستقل را اداره مي كنند ، خدمات مشاوره اي ارائه مي كند . اين زن 30 سال در حوزه هاي بازاريابي ، فروش ، مديريت و كارآفريني فعاليت كرده است و اكنون از طريق اين موسسه تجربياتش را در اختيار ديگران مي گذارد تا آنها نيز به اهدافشان دست يابند. اكنون او در اين مقاله ، نكاتي در اين خصوص را بيان مي كند :
زنان كارآفرين تنها مشتريان ما هستند از اين رو ما برآنيم تا كاملاً از آنان حمايت كنيم . اين نوع فعاليت باعث مي شود تا ما حقايقي قابل تأمل از زندگي اين زنان را درك كنيم . مي توانيم بفهميم كه چه چيزهايي در موفقيت اين گروه موثرند و مهمتر ازآن مي توانند در كنار موفقيت هاي كاري ، در زندگي شخصي و خانوادگي شان نيز تأثير مثبت بگذارد و حال ببينيم چه نكاتي براي اين زنان اهميت دارند ؛ نكاتي كه اين همه پيچيده و متفاوت به نظر مي رسند .
زنان كارآفرين به قدركافي شجاعت ريسك كردن دارند . دقت كنيد من نگفتم «شجاعند» بلكه گفتم «به قدر كافي شجاعند» . وقتي صحبت از ريسك كردن به ميان مي آورم ، منظورم اين نيست كه طرز فكر آنها به گونه ايست كه بدون هيچ بررسي دقيقي ، خطر كنند . در ضمن اين كارآفرينان اينطور نيستند كه تصميم بگيرند ، بررسي كنند ، دوباره تصميم جدي بگيرند، با دوستانشان مشورت كنند ، يك بار ديگر نظرشان را عوض كنند ، يك بار ديگر بازار را تحليل كنند ،آماده كار شوند ، دوباره تحقيق كنند و «هرگز» كاري صورت ندهند . بلكه زنان كارآفرين موفق كاري نمي كنند كه اين بررسي ها آنها را فلج كرده و از تحقق اهدافشان باز دارند . بيشتر كارآفرينان مي گويند كه اين كه ندانند كسب و كارشان در آينده به چه شكل خواهد بود و با چه چالش هايي روبرو هستند و يا اينكه نتوانند در آخر هم كاري صورت دهند ، خيلي هم خوب است .
كارآفرين بودن شجاعت لازم دارد و به گفته «جان وين» : «اگر به مرگ تحديد شديد و از آن ترسيديد اما تسليم مرگ نشده ، جان به در برديد ، آنوقت شجاعت داريد . » شايد بيشتر زنان كارآفرين فقط كار را شروع مي كنند ، اما طرج تجاري مناسبي تدوين نكرده وام هاي مقتضي هم دريافت نكرده اند . در عوض به تابلوي شركتشان بيشتر توجه دارند . آنها در حوزه دانشي كه دارند و از آن مطمئن هستند ، فعاليت مي كنند . با خود مي گويند كه «من دانش و معلومات كافي درباره اين موضوع دارم . تواناي مديريتي ام نيز از رئيسم كمتر نيست . پس چرا كارمند او باشم و از دستورات او اطاعت كرده حقوق بگير او باشم؟ » يا ممكن است در محيط كار خود با مشكلاتي روبرو شده باشند . مثلاً از الگوي مديريتي ناراضي باشند و يا اين كه ارزش ها ، اهداف و ديدگاه مدير آزارشان دهد . از اين رو احساس مي كند كه بايد هر چه زودتر دست به كار شده از آن شركت استعفا دهند . اين زنان به سراغ حوزه اي مي روند كه در آن بيشترتبحر دارند .
آنها به بررسي وضع بازار ميزان در آمدي كه از اين شركت عايدشان خواهد شد ، زياد توجه نمي كنند ، بيشتر دوست دارند به كاري بپردازند كه به آن علاقه مندند . اخيراً بيشترين اين زنان تصادفي وارد اين عرصه شده اند . چرا كه وقتي به خاطر محدود شدن شركت از سمتشان به درجه پايين تري نزول كرده اند ، تصميم به اين كار گرفته اند : آنها يا يك مشاور مي شوند يا امتياز نمايندگي شركتي را مي خرند و يا شركتي تأسيس مي كنند . با وجودي كه زنان كارآفرين در حوزه هاي گوناگوني فعالند اما خصوصيات مشتركي نيز دارند . آنها مي خواهند خلاقانه و پر انرژي به كار بپردازند .
اين زنان پشتكار زيادي دارند و در برابر مشكلات سر خم نكرده با آنها رودررو مقابله مي كنند تا بالاخره راهي براي حل آنها پيدا كنند . اين دسته خاص از صاحبان مشاغل مستقل ، از آن احساس شادي و رضايت كنند و به زندگي شان معني دهد . اين زنان كاملاً از اين مفاهيم مطلعند و مي دانند چه عواملي باعث خلق اين احساسات مي شوند و تحقق اين آرزوها بيشتر به روند كار وابسته است تا به محتواي كار مثلاً يكي از مراجعان ما صاحب يك شركت عمده فروشي گوشت بود . انتخاب اين كار به آن معنانيست كه اين زن عاشق گاوهاست يا به گوشت آنها علاقمند است ! بلكه حقيقت اينست كه او كاري را برگزيده كه به نحو احسن با دانش و معلومات او مطابقت داشته باشد . او علاقه دارد از ديدگاه هاي خود استفاده كند ، سيستمي خلق كند ، ساختار شركت را شكل داده از يك كار گروهي بهره گيرد تا به اهداف خود و شركت برسد . اين زن عاشق ابتكار و نوآوريست .
و در نهايت مهمترين ويژگي زنان كارآفرين موفق اين باشد كه از اعتماد به نفس بالايي برخوردارند . آيا به هيچ وجه خشن نيستند بلكه آرامش دارند و فروتن مي باشند . اما آنها در طول اين راه ياد گرفته اند كه بايد تمامي عوامل دروني را كه برايشان محدوديت ايجاد كرده دست و پا گيرند ، او از بين بروند و مسائل روانشناختي دروني خود را كه محزبند ، از سر راهشان كنار بزنند . من بسياري از كارآفرينان زن را مي شناسم كه تحصيلات دانشگاهي ندارند اما اجازه نداده اند كه اين عامل باعث شود كه آنها احساس ضعف كنند ، خود را ناتوان تر از بقيه بينند و اعتماد به نفسشان را از دست بدهند .
آيا شما هم مايليد كسب و كار مستقل داشته باشيد ؟ آيا صدايي از درون شما را به اين كار مي خواند ؟ اگر اينطوراست اميدوارم بتوانيد اين نشانه ها را دريابيد و ديدگاه كاملي از موفقيت ، آنچه مي خواهيد و خود را لايق آن مي دانيد داشته باشيد . لازم نيست كه در ابتداي كار تمامي نكات لازم را بدانيد اما بايد تصوير دقيقي از موفقيت در ذهن داشته باشيد . اميدوارم موفق باشيد !
حقايقي درباره زنان كارآفرين :
- از سال 2004 تقريباً نيمي از تمامي شركتهاي خصوصي آمريكا متعلق به زنان بوده است .
- بين سالهاي 1997 و 2004 ، نرخ رشد تعداد شركت هاي متعلق به زنان
دو برابر بيشتر از اين ميزان براي كل شركت هاي آمريكا بوده است .
- در آمريكا كارآفرينان زن 1/19 ميليون نفر را در شركت هاي خود استخدام كرده اند 5/2 تريليون دلار درآمد داشته اند .
By:Darci Harris
ميزان حضور زنان كارآفرين در كانادا رو به افزايش است
بيش از هر زمان قبل، بيشتر زنان كانادايي صاحب كسب و كار مستقلي هستند. به گفته پژوهشي كه درباره زنان كارآفرين و اقتصاد دانشمحور در كشور كانادا انجام شده، بين سالهاي 1991 و 1996 ، تعداد زناني كه شغلي مستقل دارند، 3/44 درصد رشد داشته است. اين رقم دو برابر ميزان رشد اين شاخص در ميان مردان كارآفرين است. و به دليل رشد اين رقم در تمامي استان هاي كانادا، تعداد شركتهاي مستقل كه زنان مديريت آنها را در دست دارند، از ارقام كشور آمريكا پيشي گرفته است پژوهشها نشان ميدهند كه در سال 1999 ، نرخ رشد تعداد اين مشاغل مستقل زنان، دو برابر ميزان رشد تعداد تمامي مشاغل و شركتها در اين كشور بوده است. با وجودي كه اين زنان كارآفرين نسبت به متوسط شركتهاي موجود در كانادا تازهكار هستند اما به خوبي رشد كردهاند.
حال ببينيم اين زنان كارآفرين كانادايي چه ويژگيهاي مشتركي دارند؟
- اكثر آنها تحصيلات دانشگاهي دارند. از سال 1991 تا 1996 تعداد زناني كه مدرك دانشگاهي دارند، 70 درصد رشد داشته است.
- خيلي از آنها جوان هستند. بيشترين رشد تعداد اين زنان دررده سني زير 30 سال بوده است. بين سال هاي 1991 و 1996 تعداد اين گروه از كارآفرينان كه كمتر از 30 سال بودهاند، 30 درصد رشد داشته است. اين رقم درباره مردان 4 درصد بوده است.
- زنان كارآفرين بيشتر از زناني كه وارد اين حوزه نشدهاند، ازدواج كردهاند. اين رقم براي گروه اول 77 درصد و براي گروه جمعيت كلي زنان 58 درصد است.
- زناني كه شغل مستقلي خلق كردهاند بيشتر از مردان نظير خود مايلند كه در خانه كار كنند. بين سالهاي 1991 تا 1996 درصد اين شاخص براي زنان 9/40 درصد و در مورد مردان 1 درصد بوده است.
اين نكته به ويژه در مورد كسب و كارهايي كه خدمات تجاري ارائه ميكنند بيشتر صحت دارد. اين نوع كار يكي از مشاغليست كه در كانادا بيشترين رشد را دارد و بيش از نيمي از زنان صاحب اين شغل، در منازلشان به اين كار ميپردازند. زناني كه فرزند دارند بيشتر تمايل به اين كار دارند. گزارشي كه Industry Canada منتشر كرده مويد اين نكته است چرا كه زنان با كار در منزل خود ميتوانند بين شغل و زندگي شخصي و خانوادگيشان ارتباط و تعادل برقرار كنند.
با توجه به اين نكات ميتوانيم يك سوال مهم و قابل توجه را مطرح كنيم :
چرا كارآفرينان زن به اندازه مردان همتاي خود از كارشان نتيجه مطلوب نميگيرند؟
زنان كارآفرين در حال حركت به سوي اقتصاد دانشمحور هستند. زناني كه وارد مشاغل مستقل شدهاند، بيشتر در قسمتهايي كار ميكنند كه نقش زنان در آن كمرنگ بوده و به طور سنتي زنان كمتر به سراغ اين كارها رفتهاند. مشاغلي چون معماري، حقوق، مهندسي، توليدات، حسابداري و ساخت و ساز. مثلاً زنان بيش از هر زمان ديگري در تخصصهايي چون پزشكي، دندانپزشكي و بيناييسنجي مشغول كارند : به طور كلي زنان به حوزههايي رو كردهاند كه به تحصيلات بالا نياز دراد. مثلاً در سال 1996 تعداد زناني كه در عوض حضور مستقيم در بخش كشاورزي به خدماترساني مشغول بودند، 6/95 درصد افزايش يافته است. در عوض تعداد بانواني كه در عوض منشيگري در شركتهاي مهندسي به ارائه مشاورههاي مهندسي پرداختهاند، 3/151 درصد رشد كرده است. همچنين تعداد بانوان كارآفريني كه شركتهاي خود را با شراكت اداره ميكنند، نيز رو به افزايش بوده است. اين مشاغل شراكتي بيشتر در زمينههاي خدماترساني تجاري درباره تبليغات، خدمات كامپيوتر و مشاورههاي شغلي فعال هستند. در حال حاضر زنان كارآفرين در گستره متنوعي از مشاغل گوناگون فعاليت دارند.
اما مسئله ديگري نيز هست كه البته چندان خوشايند نيست. واقعيت اينست كه به طور متوسط زنان كارآفرين به اندازه مردان نظير خود كسب درآمد نميكنند. در سال 1995 ، درآمد متوسط گروه اول در حدود 552/25 دلار بوده است ولي گروه دوم توانسته 043/40 دلار عايدي داشته باشد. يكي از دلايل اين امر اينست كه زنان نميتوانند به اندازه ساعاتي كه مردان كار ميكنند، به كار مشغول باشند. در سال 1997 تعداد ساعاتي كه يك زن در هفته كار ميكرد يك سوم ساعاتي بود كه يك مرد به كار ميپرداخت. و البته بايد اين را در نظر گرفت كه زنان اولين كساني هستند كه بايد مراقب كودكان باشند. پژوهش Industry Canada ابراز ميكند كه در حالي كه اين اقتصاد دانشمحور گزينههاي زيادي براي اشتغال زنان فراهم ميكند اما چالشهاي زيادي هم برايشان ايجاد ميكند. حال اين سوال مطرح ميشود كه زنان كارآفرين چگونه ميتوانند بااين چالشها و تنشها مبارزه كنند؟
در زير برخي از اين ابزارها را آوردهايم :
خوشبختانه منابع زيادي هست كه زنان كارآفرين در كانادا ميتوانند بوسيله آنها با اين چالش روبرو شده مشكلات سر راهشان را حل كنند. بسياري اين ابزارها به شكل آنلاين يافت ميشود. اينترنت يكي از كارآمدترين ابزارهاست. اكنون اين زنان كارآفرين بيش از گذشته از اين وسيله استفاده ميكنند تا اطلاعات گوناگوني را به دست آورند، به ابزارهاي تجاري دست پيدا كنند و بتو.انند با ديگر زنان همكار خود ارتباط برقرار كنند. دولت كانادا ازدولتهاييست كه پشتيبان زنان كارآفرين است. مثلاً وامها و برنامههاي پشتيباني مالي فراهم كرده تا اين زنان بتوانند مشكلات مالي خود را حل كنند. زناني كه قصد دارند كارشان را توسعه دهند، ميتوانند از سايتهايي استفاده كنند كه براي بهبود وضع كسب و كارشان و توسعه آن اطلاعاتي كاربردي ارائه كرده است. براي اينكه اين كارآفرينان بتوانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند، اينترنت ابزار مطمئن خواهد بود. آنها ميتوانند در سطح ملي، استاني و محلي يكديگر را بشناسند.
در حال حاضر بيش از 800 هزار زن كارآفرين در كانادا وجود دارد و اين تعداد و ميزان موفقيت آنها رو به افزايش است. كسب و كارهاي موفق هستند و در آينده نيز رشد و توسعه مييابند. چون اين زنان انگيزه، اعتماد به نفس و عزمي جزم دارند تا بتوانند به اهدافشان برسند و يك كارآفرين موثر و موفق باشند، همانطور كه تعداد افراد افراد گروه افزايش يابد، تعداد زناني كه در انجمنها و سازمانهاي تجاري و بازرگاني عضويت دارند نيز بيشتر خواهد شد : به اين ترتيب زناني كه در اين نهادها فعالند، ميتوانند از همكاران خود حمايت و پشتيباني كنند. مثلاً اين همكاري ميتواند به شكل خلق گزينههاي متعدد براي برقراري ارتباطات گسترده باشد.
مترجم : فردین سلیم پور اذر
نظرات شما عزیزان: